به كدامين گناه اسيرم؟؟؟

عاشقانه

 به چه میخندی تـــــــــو؟

 

به مفهوم غم انگیز جدایــــــــــی؟

 

  به چه چیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــز؟

 

  به شکست دل من یا پیروزی خویــــــــــــــــش؟

 

  به چه میخنـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــدی؟

 

به نگاهم که چه مستانه تو را باور کــــــــــــــــــــــــ ـــــــــرد ؟

 

 یا به افسونگری حرفهایت که مرا سوخت و خاکستر کــــــــــــــــــــــرد ؟

 

  به دل سادهی من میخندی که دگرتا ابد نیز به فکر خود نیســــــــــــــــــــت ؟

 

خنده دار است بخنــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ د

 

[ دو شنبه 13 خرداد 1398برچسب:, ] [ 14:58 ] [ غزال ] [ ]

...رسم عاشقي...

 رسم عاشقی این نیست که بگویی مرا دوست داری و بعد از مدتی مرا تنها بگذاری.

رسم عاشقی این نیست که مرا به اوج قله احساسات ببری و بعد مرا از همان جا رها کنی.

این رسمش نیست که پا به پای من بیایی و روزی رفیق نیمه راه شوی.

این رسمش نیست که قلبم را بگیری و آن را بازیچه خودت کنی.

این رسمش نیست که مرا در آغوش بگیری و هوس را به جای عشق برایم معنا کنی.

یکرنگ باش ای تو که ادعا میکنی عاشقترینی ، مغرور نباش ای تو که ادعا میکنی مرا دوست داری ، تو که میگفتی

تنها مال منی ، پس چرا برای همه چشمک میزنی.

تو که میگفتی تنها در قلب منی ، پس چرا در قلب همه پرسه میزنی؟

وفادار باش ، ای تو که در آغاز آشنایی وفاداری در حرفهایت بود ، صادق باش ای تو که با دروغ مرا در دام خود

ت انداختی .

یکدل باش با دلی که تنها به عشق تو مانده و خطی سرخ بر روی همه کشیده.

تو که میگویی مرا دوست داری چرا اشکهایم را پاک نمیکنی ، چرا دلتنگم نمیشوی و مرا صدا نمیکنی؟

به خدا این رسم عاشقی نیست. 

 

[ دو شنبه 13 خرداد 1398برچسب:, ] [ 14:35 ] [ غزال ] [ ]

وقتي كه....

 وقتی ۱۵ سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم صورتت از شرم قرمز شد

و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی


وقتی که ۲۰ سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم


سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی

 

برو ادامه مطلب عزيزم

 


ادامه مطلب
[ دو شنبه 13 خرداد 1398برچسب:, ] [ 13:38 ] [ غزال ] [ ]

سخته

 سخته بگی سخته و کسی نباشه بگه چرا؟چته؟چی سخته؟نترس من هستم
سخته سختیاتو تنهایی به دوش بکشی .

 سخته وقتی میدونی سختیا با بودن یکی دیگه , دیگه سختی نیست و اون نیست .
رفت
خیلی راحت رفت
صدای قلبمم نشنید صدای خورد شدنشو
شایدم چون برگای پاییزی زیر پاش بود صدا رو نشنید
شاید دلیل نشنیدنش فریاد های من بود که میگفتم نرو

شاید چون.......
شاید.......
تو بگو دلیلشو
دلیلی داری برای گفتن؟
برای رفتن . برای شکستن یه احساس . یه باوری که ترک برداشت.....
شاید ندونستن دلیلش برام بهتر باشه

 

واسه بقيش برو ادامه

 


ادامه مطلب
[ یک شنبه 12 خرداد 1398برچسب:, ] [ 17:56 ] [ غزال ] [ ]

عشق زيبا با.....

 عشق ؛چه زیبا بود اگر با تو بود.

عشق ؛چه زیبا بود اگر فقط یکبار، فقط یکبار در چشمانت نشانی از آن می دیدم.

 

عشق ؛چه زیبا بود اگر تنها قلبت برای من میتپید.

 

عشق ؛چه زیبا بود اگر دستانت گرمی میداد به دستانم.

 

عشق ؛چه زیبا بود اگر طنین صدای زیبایت در گوشم یک بار دیگر می پیچید.

 

عشق ؛چه زیبا بود اگر مثل قدیم یک بار به لبانت دوستت دارم را می آوردی.

 

عشق ؛چه زیبا بود اگر من را لایق دیدن چشمانت میدانستی.

 

عشق ؛چه زیبا بود اگر فقط من بودم و تو بودی و دیگر خدا

[ یک شنبه 12 خرداد 1398برچسب:, ] [ 17:16 ] [ غزال ] [ ]

 

همیشه در ریاضیات ضعیف بودم

سالهاست دارم حساب میکنم چگونه من بعلاوه ی تو ، شد فقط من  . . .

 

[ یک شنبه 12 خرداد 1398برچسب:, ] [ 17:3 ] [ غزال ] [ ]

همه جا با تو

 قلبم را دادم به تو که عشق منی ، با تو آمدم، آمدم تا جایی که تو میخواهی، با تو می آیم ، می آیم به هر جا که بروی ، با تو میروم ، میروم هر جا که بروی....
همه جا با توام ، نیست جایی که بی تو باشم ، نیست هوایی که بی تو نفس کشیده باشم
نیست یادی در قلبم جز یاد تو ، نيست مهری جز مهر تو در دلم.......

 

برو ادامه مطلب عزيزم


ادامه مطلب
[ یک شنبه 12 خرداد 1398برچسب:, ] [ 16:43 ] [ غزال ] [ ]

براي عشق

 

 براي عشق تمنا كن ولي خار نشو.

براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده .

براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو.

براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه.

براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن .

براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير .

براي عشق وصال كن ولي فرار نكن .

براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن .

براي عشق بمير ولي كسي رو نكش .

براي عشق خودت باش ولي خوب باش

 

[ یک شنبه 12 خرداد 1398برچسب:, ] [ 16:25 ] [ غزال ] [ ]

....بهااااار.....

 

 
مگر خودت نگفتی خداحافظ؟

پس چرا وقتی گفتم"به سلامت" نگاهت تلخ شد؟

برو به سلامت

دیگر هم سراغم را نگیر!

خسته تر از آنم که بر سر راهت بنشینم

و دلیل رفتنت را جویاشوم...
 
 
[ شنبه 11 خرداد 1398برچسب:, ] [ 23:47 ] [ غزال ] [ ]

ليلي قصه ات را دوباره بنويس....

 لیلی قصه اش را دوباره خواند . برای هزارمین بار.... ومثل هربار لیلی قصه باز هم مرد 

لیلی گریست وگفت :کاش اینگونه نبود 

خدا گفت :هیچ کس جزتو قصه ات را تغییر نخواهد داد !! 

لیلی! قصه ات را عوض کن... 

لیلی اما میترسید . لیلی به مردن عادت داشت . 

تاریخ به مردن لیلی خو کرده بود.. 

خدا گفت
: لیلی عشق میورزد تا نمیرد . دنیا لیلی زنده میخواهد 

لیلی آه نیست . لیلی اشک نیست . لیلی معشوقی مرده در تاریخ نیست .. 

لیلی ! زندگی کن... 

اگر لیلی بمیرد ، دیگر چه کسی لیلی به دنیا بیاورد ؟ 

چه کسی گیسوان دختران عاشق را ببافد؟... 


چه کسی طعام نور در سفره های خوشبختی بچیند؟ 

چه کسی غبار اندوه را از طاقچه های زندگی بروبد؟ ؟.. 

چه کسی پیراهن عشق را بدوزد ؟ ؟ ... 

لیلی قصه ات را دوباره بنویس .. 

لیلی به قصه اش بازگشت.... 

این بار اما نه به قصد مردن . 

که به قصد زندگی

و آن وقت به یاد آورد که تاریخ پر بوده از لیلی های ساده گمنام .......

[ شنبه 11 خرداد 1398برچسب:, ] [ 23:22 ] [ غزال ] [ ]